آقامحمد خان تمام جواهرات ارزشمند شاهرخ شاه راگرفت و در مدت بیست روز توقف خود در مشهد به خیالات دیگر افتاد و بیشتر نظرش بر این بود كه حدود مملكت ایران را به مرزهای زمان سلاطین صفوی و نادرشاه برساند و دوباره آنها را به ایران ملحق كند. از این رو محمد حسن خان قراگوزلو و اسماعیل آقای مكری را كه از سركردگان و مورد اعتماد او بودند به كابل نزد شاه زمان و به هرات پیش شاه محمود پسران تیمور شاه فرستاد. از شاه زمان بلخ را كه یكی از چهار شهر خراسان است و از شاه محمود اطاعت و تمكینش را به دولت ایران و از امیر معصوم پادشاه بخارا تسلیم مرو و پس فرستادن اسرایی را كه از مرو به بخارا برده بود خواست. همگی با در خواستهای آقامحمد خان روی موافقت نشان دادند و (بنا به گفته بیگیجان پادشاه بخارا؛ «اخته خان گوید و كند») تا زمانی كه آقامحمد خان زنده بود بیگی جان در تشویش و نگرانی به سر میبرد. اما با ورود ناگهانی سپاه روس به اراضی قفقاز و آذربایجان و سازش امرا و خوانین آن نواحی از روی نادانی با روسیه نقشه آقا محمدخان نقش بر آب شد و ناگزیر گردید فوراً از خراسان برای دفاع در برابر تجاوزات دولت روس به نواحی مزبور رهسپار گردد. زشتی و زیبایی زنان و جوانی یا پیری آنها برای حضور در حرمسرا از اهیمت زیادی برخوردار بود.
حرمسرای آقامحمدخان قاجار
كه كریمخان زند فوت كرد، او خود را از تحت نظر بودن و اسارت در شیراز رهانید و به تهران فرار كرد و مهیای اعلام استقلال شد. آقامُحَمَّدْخان، (ح ۱۱۵۵-۱۲۱۱ق/۱۷۴۲-۱۷۹۷م)، رئیس ایل، بنیانگذار و نخستین شاه سلسله قاجار (د ح۱۲۱۰-۱۲۱۱ق/۱۷۹۵-۱۷۹۷م) بود. (۱۲) سپهر، محمدتقی، لسانالملک، ناسخالتواریخ (بخش قاجار)، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، اسلامیه، ۱۳۵۸ق، ج۱، ص۳۴-۸۴.
کتاب اخبار خراسان در مطبوعات دوره قاجار – جلد دهم
این کاخ دارای بخش های گوناگون از جمله عمارت دارالعماره، دارالحکومه، عمارت کلاه فرهنگی عباس خانی و سلسیان خانی می باشد و کلاه فرنگی در غرب آن بود و سرای پذیرایی حاکم استرآباد به حساب می آمد. عمارت دارالاماره و دارالحکومه آن معروف و دلپذیر بود و اکثریت این بناها از سنگ ساخته شده بودند. دو روز از فتح شوشا گذشته بود که صبح زود در هوای سرد اسفندماه قفقاز یک خربزه برای شاه آوردند (از آنجایی که خربزه یک میوهٔ تابستانی است خربزهٔ یاد شده بسیار ارزشمند بوده). کتابراه مرجع قانونی دانلود کتاب الکترونیکیو دانلود کتاب صوتیاست که امکان دسترسی به هزاران کتاب، رمان، مجله و کتاب صوتی و همچنین خرید کتاب الکترونیک از طریق موبایل تبلت و رایانه برای شما فراهم میکند.
محمدحسن خان علاقه زیادی به فرزندش داشت و محمد میرزا از کودکی در کنار پدر به جنگهای مختلف میرفت. آخرین جنگی که آن دو با یکدیگر رفتند جنگ با عادل شاه بود. (۱۱) سایکس، سرپرستی، تاریخ ایران، ترجمه محمدتقی فخرداعی گیلانی، تهران، وزارت فرهنگ، ۱۳۳۳ش. آقا محمدخان به دست چند تن از فراشان خود در شب مورد حمله قرار گرفت و با دشنه آنها کشته شد. زنان در حرمسرای آقا محمدخان بر سر مسائل مختلف با هم نزاع میکردند. زنان حرم در اکثر اوقات، اصل و نسب یکدیگر را به رخ هم میکشیدند.
- آقا محمد خان تصمیم به تسخیر گیلان و سركوبی هدایت الله خان حاكم آنجا گرفت.
- لطفعلی خان که به شیراز گریخت دریافت حاج ابراهیم کلانتر به وی عکس واقعی آقا محمدخان قاجار خیانت کرده است.
- یعنی پدربزرگ و پدر آقامحمدخان قاجار که به ترتیب فتحعلیخان قاجار و محمدحسن خان نام داشتند بهدنبال قدرت بودند و در این زمینه مبارزاتی هم کردند.
- «روایات مختلف جلوس آقامحمدخان قاجار بر تخت سلطنت».
آقا محمدخان قاجار زندگی نامه + اقدامات کجارو-از همه چی
اندکی بعد از تاجگذاری، آقامحمدخان قاجار آماده میشد که با فتحعلیخان از سربازان مازندرانی سان ببیند. ناگهان یکی از افسران حاضر، در برابر شاه تعظیم بلندی کرد و مدتی در گوشی با وی صحبت داشت. لطفعلیخان در بم ناجوانمردانه گرفتار شد و او را کت بسته به کرمان آوردند. آقامحمدخان با شادی و کینهتوزی، خود چشمان شهریار جوان را بیرون آورد و دستور انجام جنایت دیگری نیز در حق او داد. با اینکه مردم کرمان و همین ارتش اندک بیش از ۴ ماه، از ۱۷ ذیقعدهٔ ۱۲۰۸ تا اول ربیعالثانی ۱۲۰۹هجری قمری پایداری کردند، اما زیر فشارهای نظامی آقامحمدخان و قحط و غلا در شهر، آخرین پناهگاه زندیان فرو ریخت و لطفعلیخان آوارهٔ بم گردید. حتی ملامحمدساروی مورخ دربار خان چون وقایع جمعه ۲۹ربیعالاول ۱۲۰۹هجری قمری را مینگارد، نمیتواند از یاد «شنایع و قبایح و مناهی و فضایح» خودداری کند.
آقا محمد خان تصمیم به تسخیر گیلان و سركوبی هدایت الله خان حاكم آنجا گرفت. به همین سبب برادرانش مصطفی قلی خان و جعفر قلی خان را بدان سو گسیل نمود و مهدی خان تنكابنی جد اعلای محمد ولی خان سپهسالار اعظم را نیز با نفراتش به كمك آنها فرستاد. آقا محمدخان، باباخان را به پایتخت فرا خواند و او را نائبالسلطه خود قرار داد. در این زمان میرزا شفیع مازندرانی وزارت آقا محمدخان را به عهده داشت. آقا محمدخان پایتخت را به باباخان و میرزا شفیع سپرد و خود راهی آذربایجان شد.